سرنا

شاعر نیم و شعر ندانم که چه باشد من مرثیه خوان دل دیوانه ی خویشم...

سرنا

شاعر نیم و شعر ندانم که چه باشد من مرثیه خوان دل دیوانه ی خویشم...

میهمانی تازه...

اسفند ماه یک هزاروسیصدو نود...

آغاز کردم جهان نوشتن را با سرنای خوبم...به میزبانی پرشین

اندیشه هایم را  می نوشتم...و خاکروبه هایشان را می تکاندم

سرنای خوبم شش ساله شد...

اما انگار پرشین از میزبانی خسته بود

هرازگاهی بیمار می شد...

البته  از حق نگذریم...در بهبودی اش دوست خوبی بود...


اکنون که جهان زندگیم روبه سوی تحولی عمیق است...و قلبم میزبانی یگانه ای را پذیرفته...

من نیز در جهان درون و برون میهمان قلبی می شوم ...


واینجا...در مجاز...میهمان قلب بلاگ اسکای




نظرات 11 + ارسال نظر
دلسوختگان یکشنبه 7 آبان 1396 ساعت 11:17 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

برای تو دلم آیینه خوبی ست
رفیق و همدم دیرینه خوبی ست

به دنیا پشت کرده، باورش این ست
که تنها عشق تو گنجینه خوبی ست

نشو مظنون به خاطرخواه مجنونی
که پیشت صاحب پیشینه خوبی ست

قرارت را نزن بر هم در این هفته
که تا ثابت کنی آدینه خوبی ست

خودت را خوب در قلبم تماشا کن
برای تو دلم آیینه خوبی ست


"محمدعلی ساکی"

سلام بزرگوار...خواستم به وبلاگتان سری بزنم..متاسفانه حذف شده
امیدوارم بازهم سعادت خواندن نوشته های گرن قدر شمارا داشته باشم...

آران چهارشنبه 3 آبان 1396 ساعت 11:10 http://hghight-zandage.mihanblog.com/

شب را
پُشت پنجره عشق
پنهان باید کرد
تا که..
صبح، در سحرگاه زندگی
با نسیمی آشنا
به مهمانی دل بیآید


( آران )

دلسوختگان یکشنبه 30 مهر 1396 ساعت 22:46 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

قول داده بودم دروغ نگویم
باور میکنی باورت کردم و چه سخت باورم کردی
وقتی میان دوست داشتنها جان دادمو جنون را رو سپید از قولها کردم
شکوفه هایم ریخت از ترس زمستانی که هنوز نیامده
من حسرت شکفتنم و بهاری که قول دادو او هم نیامد
به کوچه ها قول داده بودم بن بست نباشم
من قول داده بودم به گلدان که برایش گلی می آورم
قول داده بودم به باران که از نم نم اشکهایش شعری بگویم
به تمام دروغها قول داده بودم که راست بگویم
از قولها گذشتم از گذشته ها گذشتم
اشکها و دردهای پنهانم آغوشها و چشمان گریانم
هنوز با گلایه ها همسایه و هم خانه ام قول داده بودم که تنهایت نمگذارم
من که هنوز همین جایم پشت این باغ بی پنجره
اسیر بی حوصلگی
سیبهای کال را جمع میکنم
حرفها تکراری شده
نامه هایم که نمیرسند


http://dl.tapmusic.ir/music/1396/7/30/Aban%20Rad%20-%20Ghol%20Dade%20Boodam.mp3

دلسوختگان یکشنبه 30 مهر 1396 ساعت 21:57 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

ول داده ام ...

گـــــــاهی

هر از گـــــــاهی ...

فانوس یادت را

میان این کوچه های بی چراغ و بی چلچله روشن کنم

خیالت راحت

من همان منم ...

هنوز هم در این شب های بی خواب و بی خاطره

میان این کوچه های تاریک پرسه میزنم

اما ...

به هیچ ستاره ی دیگری سلام نخواهم کرد

خیالت راحت ... !!!

با خنده هایت تار و پودم شکل می گیرد
دنیای بی حدّ و حدودم شکل می گیرد

***
با سلام صبح پاییزی تون بهاری و رویایی
دعوتید به غزلخوانی از وبلاگم
نقطه از سر خط
ارادتمند امیر نقدی لنگرودی

دلسوختگان جمعه 28 مهر 1396 ساعت 11:09 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

ساقی بده آن کوزه یاقوت روان را
یاقوت چه ارزد بده آن قوت روان را
اول پدر پیر خورد رطل دمادم
تا مدعیان هیچ نگویند جوان را
تا مست نباشی نبری بار غم یار
آری شتر مست کشد بار گران را
ای روی تو آرام دل خلق جهانی
بی روی تو شاید که نبینند جهان را
در صورت و معنی که تو داری چه توان گفت
حسن تو ز تحسین تو بستست زبان را
آنک عسل اندوخته دارد مگس نحل
شهد لب شیرین تو زنبورمیان را
زین دست که دیدار تو دل می‌برد از دست
ترسم نبرم عاقبت از دست تو جان را
یا تیر هلاکم بزنی بر دل مجروح
یا جان بدهم تا بدهی تیر امان را
وان گه که به تیرم زنی اول خبرم ده
تا پیشترت بوسه دهم دست و کمان را
سعدی ز فراق تو نه آن رنج کشیدست
کز شادی وصل تو فرامش کند آن را
ور نیز جراحت به دوا باز هم آید
از جای جراحت نتوان برد نشان را

دلسوختگان یکشنبه 16 مهر 1396 ساعت 17:28 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

گاهی :


گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شود


گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود


گاهی بساط عیش خودش جور می شود


گاهی دگر، تهیه بدستور می شود


گه جور می شود خود آن بی مقدمه


گه با دو صد مقدمه ناجور می شود


گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است


گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود


گاهی گدای گدایی و بخت باتویار نیست


گاهی تمام شهر گدای تو می شود…


گاهی برای خنده دلم تنگ می شود


گاهی دلم تراشه ای از سنگ می شود


گاهی تمام آبی این آسمان ما


یکباره تیره گشته و بی رنگ می شود


گاهی نفس به تیزی شمشیرمی شود


ازهرچه زندگیست دلت سیرمی شود


گویی به خواب بود جوانی‌ مان گذشت


گاهی چه زود فرصتمان دیر می شود


کاری ندارم کجایی چه می کنی


بی عشق سرمکن که دلت پیرمی شود


« شادروان قیصر امین پور »

دلسوختگان دوشنبه 10 مهر 1396 ساعت 11:12 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

سلام مهربانوی مهربان . . .
عزاداریتان مقبول حضرت حق انشاا... .


شاد و مانا باشید . . .



وحید53 شنبه 11 شهریور 1396 ساعت 12:26 razaniraz.blogsky.com http://

آغاز پایانی دیگر وپایان آغازی دیگر

دلسوختگان چهارشنبه 8 شهریور 1396 ساعت 16:27 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

عشق گر خواهی بباید
خویش را شیدا کنی
خویش را باید بسوزی
عشق را پیدا کنی
دردها باید کشیدن
رنج ها باید چشیدن
خویش را باید بسوزی
عشق را باید بسازی
من پیام آورده ام
ای مردمان عاشق شوید
من نه فرعونم نه موسی
من نه زرتشتم نه عیسی
من نه در غارم نه در مسجد
نه معبد نی کلیسا
از شمایم مردمان ، عاشق شوید .

بسیار زیبا
ممنونم بزرگوار
عشق
فقط بازی با کلمات عاشقانه نیست
عشق
عشق تکرار لحظات عاشقانه است

دلسوختگان چهارشنبه 8 شهریور 1396 ساعت 16:01 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

بار دگر خوش آمدید به سرای کلبهء عشق و تنهایی . . .
اینجا مجاز زندگی ست . . .
اینجا ارسال بی دریغ مهر و عاشقی ست . . .
جمع کثیری از دوستان و یاران همیشه حاضر . . .
اینجا بی ریای محبت و دلدادگی ست . . .


آشیانه عشق و محبتت مبارک و خجسته باد . . .


ممنونم بزرگوار.بسیار زیبا...
همچون همیشه حضور سبز شما ارام و زیباست...
ممنونم از لطف و محبت سرشار شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد